انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دستکم هفت ضلع دارد که هر یک از این اضلاع امیدوارند بتوانند فاتح انتخابات باشند. رفتار انتخاباتی این هفت ضلع انتخاباتی، می تواند آرایش سیاسی سالهای پیش رو را مشخص کند. هر دوره از انتخابات، جناحی را بر جناح های سیاسی در ایران می افزاید و جناحی دیگر را به حاشیه […]

انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دستکم هفت ضلع دارد که هر یک از این اضلاع امیدوارند بتوانند فاتح انتخابات باشند. رفتار انتخاباتی این هفت ضلع انتخاباتی، می تواند آرایش سیاسی سالهای پیش رو را مشخص کند.

هر دوره از انتخابات، جناحی را بر جناح های سیاسی در ایران می افزاید و جناحی دیگر را به حاشیه می برد. مثلا از انتخابات مجلس چهارم به بعد، چپ های خط امامی به حاشیه رفتند و به جای آنها در انتخابات مجلس پنجم جریان اعتدالی موسوم به کارگزاران سربرآورد.

در انتخابات دوم خرداد ۷۶ نوبت به پوست اندازی چپ گرایان شد تا این بار به نام اصلاح طلبان فعالیت کنند. همین پوست اندازی در سال ۱۳۸۴ رخ داد و این بار جناح راست با عنوان اصولگرا وارد فعالیت انتخاباتی شدند.

این بار در انتخابات ۱۴۰۰ دست کم هفت جریان اصلی در عرصه انتخابات حضور دارند و انتخاب کاندیدای هر یک از این جریانات می تواند بر فعالیت های آینده سیاسی در ایران اثر بگذارد.

چهره های شاخص سیاسی با شناخت دقیق هر یک از این اضلاع انتخاباتی، می کوشند تا خود را به عنوان کسی مطرح سازد که می تواند پایگاه رای هر یک از این هفت جریان را نمایندگی کند.

۱) اصولگرایان سنتی

جریان اول فعال در این انتخابات، اصولگرایان سنتی هستند. همان جریانی که پایگاه اجتماعی آرای تکلیفی در انتخابات را در اختیار داشته و حوزه نفوذش در حوزه های علمیه و نسل اول انقلاب است. این جریان از سال ۷۶ به این سو معمولا بازنده انتخابات بوده ولی اگر مشارکت در انتخابات پایین باشد و یا آرا پراکنده شود، هنوز شانسی برای بازگشت به دوران اوج در نیمه نخست دهه هفتاد دارد.

نامزدهای این جریان می تواند چهره هایی چون علی لاریجانی و یا ابراهیم رئیسی باشد. البته موتلفه ای ها هم گفته اند ممکن است مانند انتخابات ۹۶ یک نامزد حزبی داشته باشند که اگر چنین شود، سبد رای او، همین آرای جریان راست سنتی خواهد بود.

علی لاریجانی امیدوار است که با جذب بخشی از آرای اعتدالی، در کنار رای سنتی راست گرایان و جناح موسوم به بازار، در انتخابات پیش رو به موفقیت برسد اما ابراهیم رئیسی به پشتوانه آرای بالا در انتخابات دوره قبل و نیز محبوبیت در بین بسیاری از آرای خاکستری، احتمالا شانس بیشتری برای جذب آرای ۱۴۰۰ خواهد داشت. هرچند او هنوز به این نتیجه نرسیده است که وارد گردونه انتخابات شود.

۲) اصولگرایان تحولخواه

جریان دوم حاضر در این انتخابات، جریان موسوم به اصولگرایان تحولخواه است که در سال ۱۳۷۲ و با ایفای نقش برجسته احمد توکلی در سپهر سیاست ایران خودی نشان داد. این جریان حالا کاندیداهای احتمالی شناخته شده ای مانند محمدباقر قالیباف و یا پرویز فتاح دارد.

این جریان در انتخابات ۸۴ به دلیل تلاش بی فایده برای جذب آرای بخشی از اصلاح طلبان، موقتا حذف شد ولی در انتخابات مجلس یازدهم دوباره خودی نشان داد و حالا امیدوار به فتح مجلس، می خواهد جریان اصولگرایی را از جناح راست خود دور کرده و جناح چپ تازه ای را ذیل اردوگاه اصولگرایی تعریف کند.

محسن رضایی نیز از همین جریان سیاسی برای حضور احتمالی در انتخابات استفاده خواهد کرد و دیگرانی چون سعید محمد هم بدشان نمی آید به جریان تحولخواه اصولگرایی بپیوندند.

۳) جریان انقلابی

در برابر این دو جریان اصولگرا، جریان سومی نیز وجود دارد که نامزدهای سنتی و تحولخواه اصولگرا را متهم به فساد و ناکارآمدی کرده و به دنبال نامزدهایی است که به شعارهای ابتدای انقلاب پایبند باشند. چهره سرشناس این جریان، محمود احمدی نژاد است. ولی برخی دیگر از نامزدها مانند سعید جلیلی و یا رستم قاسمی هم می توانند نامزدهای احتمالی در دل این جریان باشند.

اصولگرایان انقلابی که فراکسیونی قدرتمند در مجلس دارند، حتی بدشان نمی آید تا با طرح نام قالیباف در انتخابات و شکست او، کرسی ریاست مجلس را نیز از زیرپایش بکشند و نه فقط کنترل دولت، که مدیریت مجلس را نیز در اختیار بگیرند.

۴) جریان اعتدالی نزدیک به دولت

در برابر سه ضلعی اصولگرایان، اصلاح طلبان هم همان سه ضلع را با گرایش های متفاوتی تری در دل جای داده اند. جریان اعتدالی نزدیک به دولت حسن روحانی یکی از این جریانات است.

با ارتحال آیت الله هاشمی، این جریان اهمیت خود را از دست داده است. عملکرد دولت روحانی نیز سرمایه سیاسی این جریان را مصرف کرده و حالا گزینه های احتمالی این جریان مانند اسحاق جهانگیری و یا علی لاریجانی، شانس بالایی برای جذب آرای مردم ندارند.

این جریان شاید مجبور شود سراغ چهره های دیگری مانند محممدباقر نوبخت و یا محمدجواد آذری جهرمی رود اما آنها نیز بعید است شانس زیادی برای ایجاد بسیج عمومی به نفع خود داشته باشند.

۵) اصلاح طلبان رادیکال

اصلاح طلبان یک شاخه رادیکال یا به تعبیر خود، پیشرو دارند که در دولت اصلاحات کابینه و افزون بر این، مجلس ششم و شورای اول شهر تهران را در اختیار داشتند. این جریان پیشتر با عنوان سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت فعال بود اما حالا در قالب احزابی چون اعتمادملی، اتحاد ملت و همچنان سازمان مجاهدین انقلاب فعالیت می کند.

کاندیدای این جریان از سال ۸۴ به این سو یا ردصلاحیت شده و یا نتوانسته رای بیاورد. این جریان در انتخابات پیش رو تلاش دارد تا با طرح نام هایی چون سید حسن خمینی و یا محمدجواد ظریف، دوگانه «برجامیان و نابرجامیان» که پیش از این سعید حجاریان مطرح کرده بود را احیا کند.

با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از بدنه رای این جریان به صف تحریم کنندگان انتخابات پیوسته اند، این جریان می خواهد با طرح نام یک نامزد محبوب، فضایی را ایجاد کند که تحریم کنندگان انتخابات مانند سال های ۸۸ و ۹۲ در عرصه حضور موثری داشته باشند.

۶) چپ گرایان سنتی

همزمان در این انتخابات جریان سنتی چپ گرایان حضور خواهد داشت که با نامه اخیر ۳۷صفحه ای سید محمد خاتمی به رهبرانقلاب، جانی تازه گرفته است.

این جریان که به نوعی نقش پدری در اردوگاه اصلاح طلبان دارند، امیدوارند بتوانند با طرح نام هایی مانند محمدرضا عارف و یا مسعود پزشکیان که هم اصلاح طلب هستند و هم فاصله زیادی با جریان اصلاح طلب ندارند، زمینه را برای بازگشت اصلاح طلبان به قدرت فراهم کرده و از جریان تندرو که پیش از این ایده عبور از خاتمی را مطرح کرده بود، فاصله بگیرند.

جریان چپ سنتی، از دهه هفتاد به این سو احساس کرده است که رای بدنه اجتماعی نزدیک به خود، در دست جناح جوان تر است. به همین خاطر همواره پشت سر این جریان رادیکال حرکت کرده است. همان کاری که پدران راستگرا در دهه هشتار تجربه کردند و ناگهان خود را پشت سر محمود احمدی نژاد دیدند.

اما حالا که پایگاه رای اصلاح طلبان تندرو به سمت تحریم انتخابات کشیده شده، زمان مناسبی برای چپ گرایان سنتی است تا از زیر چتر این جریان خارج شده و بتوانند به طور مستقل فعالیت کنند.

۷) چهره های مستقل

و در نهایت، در انتخابات ۱۴۰۰ مستقل ها نیز شاید بتوانند نقش ایفا کنند. منظور از مستقلها، چهره های سیاسی غیروابسته ای هستند که می خواهند نقشی مانند هاشمی طبا و یا غرضی در ادوار پیشین انتخابات ایفا کنند.

علی مطهری احتمالا با همین امید پا به میدان انتخابات گذاشته است. سردار دهقان نیز چهره دیگری است که می خواهد در میانه راست و چپ ایستاده و نقشی متفاوت ایفا کند.

این چهره ها بر این نظر هستند که دوران غلبه اصلاح طلبی و اصولگرایی بر فعالیت های سیاسی گذشته و حالا نوبت مستقل هاست تا میدان دار انتخابات باشند. با این حال آنها خوب می دانند که اگر فضای انتخابات مانند سال های قبل دوقطبی شود، آنها شانسی برای پیروزی نخواهند داشت ولی اگر فضای دوقطبی بین راست و چپ شکل نگیرد، می شود شاهد یک پدیده سازی جدید مانند سال ۸۴ بود.

ائتلاف های احتمالی در انتخابات ۱۴۰۰

البته نباید فراموش کرد که تا زمان انتخابات، فرصت برای شکل دهی به ائتلاف های انتخاباتی کم نیست. مثلا ممکن است جریان اعتدالی، چپ سنتی و اصلاح طلبان رادیکال با هم به نتیجه برسند که یک کاندیدای ائتلافی مانند محمدجواد ظریف معرفی کنند. یا راست گرایان سنتی، اصولگرایان تحولخواه و جریان انقلابی بعید نیست بر روی گزینه ای مانند سید ابراهیم رئیسی به اجماع برسند.

همچنین، این امکان وجود دارد که مستقلها با جریان اصولگرای تحولخواه و جریان اعتدالی برای معرفی سردار دهقان توافق کنند و یا راست گرایان سنتی و اعتدالیون و حتی چپ گرایان سنتی، با معرفی چهره ای مانند علی لاریجانی و یا علی اکبر ناطق نوری، ائتلافی تازه را شکل دهند.

تحولخواهان و انقلابیون بعید است بر روی قالیباف و یا احمدی نژاد اجماع کنند اما گزینه ای مثل سعید محمد این شانس را دارد تا کاندیدای ائتلافی باشد و علی مطهری هم به عنوان چهره ای مستقل می تواند در صورت تایید صلاحیت، یکی از نامزدهای احتمالی جریان اصلاح طلب پیشرو قلمداد شود.

به این ترتیب تنها جریاناتی که به شدت بعید است شانسی برای اتحاد انتخاباتی داشته باشند، دو جریان اصولگرای انقلابی و اصلاح طلب پیشرو هستند. به غیر از اینها، همه جریانات دیگر در شرایط خاصی این امکان را دارند تا بر روی برخی گزینه ها به ائتلاف های موقتی رسیده و کابینه ای ائتلافی را تشکیل دهند.