برخی شایعات درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین باعث شده این همکاری پیش از انعقاد بسیار پرحاشیه شود. به همین مناسبت، بد نیست نگاهی به تاریخ قراردادهای ایران و کشورهای خارجی داشته باشیم . به گزارش خبر ف..

5f0dad528962a_2020-07-14_17-34 برخی شایعات درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین باعث شده این همکاری پیش از انعقاد بسیار پرحاشیه شود. به همین مناسبت، بد نیست نگاهی به تاریخ قراردادهای ایران و کشورهای خارجی داشته باشیم .

به گزارش خبر فوری، تاریخ ایران همراه با انواع قراردادهایی بوده که گاه دردسرساز شده‌اند. ایران در دوران باستان قدرت اول جهان بوده و همین امر به افکارعمومی اجازه نمی‌دهد بپذیرند در قراردادی، امتیازی به طرف مقابل داده شود. این موضوع در کنار خیانت برخی رجال دیپلمات در انعقاد قراردادها که بر نفع شخصی و نه منافع ملی استوار بوده باعث بدگمانی تاریخی نسبت به توافقات خارجی شده است.

آنچه در این گزارش و گزارش بعدی می‌خوانید، مروری بر توافقات بحث‌برانگیز تاریخی است.

توافقات مهم بین المللی در ایران باستان

ایران به عنوان یک امپراتوری در عهد باستان همواره با پیمان ها و و معاهدات نظامی و سیاسی بسیاری مواجه بوده است. از زمان مادها، ایرانیان بعضا ترجیح می دادند با همسایگان و دشمنان خود پیمان صلح ببندند. این روش در عهد هخامنشیان دنبال شد. مهم ترین پیمان ها و عهدنامه ها در این عصر بین ایران و برخی ایالات یونانی نشین منعقد شد. قراردادهایی مانند "کالیاس"، "مئاندر"، "میلتوس" و … از این جمله اند.

در عهد اشکانیان و ساسانیان نیز این رویه ادامه یافت. در این دوره، بزرگترین رقیب سیاسی و اقتصادی ایران روم بود. با گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت، دو کشور به خصوص بر سر مساله ارمنستان با هم به چالش زیادی خوردند. در عهد ساسانیان، معاهدات صلح بسیاری بین روم و ایران بسته شد که غالبا هم بر سر مالکیت ارمنستان و سایر شهرهای مهم قفقاز بود. عهدنامه هایی مانند "صلح ۵۰ ساله" و "نصیبین" از این جمله اند.

صلح اماسیه؛ اولین قرارداد خارجی مهم ایران نوین

با به قدرت رسیدن صفویان ایران نوین شکل گرفت. در همین زمان بار دیگر رقابت ایران با دشمن هایش بر سر مناطق غربی و قفقاز احیا شد. این بار البته رقیب و دشمن اصلی ایران نه روم بلکه امپراتوری عثمانی بود. شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران با ترک های عثمانی مصاف کرد اما شکست خورد. می‌گویند بعد از این شکست، عمامه ای مشکی به سر بست و قسم خورد تا انتقام کشته شده های ایران را از ترک‌ها نگیرد، آرام ننشیند.

مدتی از این ماجرا گذشت. جنگ ایران و عثمانی ادامه یافت و شاه اسماعیل بدون گرفتن انتقام درگذشت. در چنین جوی، شاه تهماسب صفوی (یکی از جانشینان شاه اسماعیل) خود را با لشکر قدرتمند سلطان سلیمان قانونی (قدرتمندترین سلطان تاریخ عثمانی و فاتح وین) مواجه دید.

اگرچه مشهور است که شاه تهماسب پادشاهی بی عرضه، خسیس و ناتوان بود اما انصافا در جنگ های خود با عثمانی عالی عمل کرد و مانع از فتح ایران شد. با وجود این، ایران توان مقابله با لشکر بی انتهای سلطان سلیمان را نداشت. در این شرایط شاه تهماسب ترجیح داد با ترک ها صلح کند. "پیمان آماسیه" در این شرایط بین ایران و عثمانی منعقد شد.

این عهدنامه از جهات مختلف اهمیت دارد. این پیمان صلح توانست به ۲۰ سال جنگ فرسایشی ایران و عثمانی پایان دهد. همچنین، ایران که عثمانی را دشمن درجه یک خود می دانست (یاد داستان شاه اسماعیل پس از شکست از عثمانی بیفتید) برای اولین بار پذیرفت که این کشور را به رسمیت شناخته و حتی با آن صلح کند.

به‌ موجب قرارداد آماسیه، ایالت‌های آذربایجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و مناطق عراق کنونی به دولت عثمانی واگذار شد. در این قرارداد، سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوّار ایرانی که عازم مکه و مدینه هستند، حمایت کند. به‌علاوه، به فرماندهان مرزی نیز تأکید شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب منازعات مرزی شود، خودداری کنند.

پیمان آماسیه را می توان اولین قرارداد و پیمان جدی و مهم خارجی ایران نوین دانست. پیمانی که هم ۲۵سال دوام آورد؛ هم گستره بسیاری داشت و هم بسیار جنجالی بود. شیعیان متعصب ایران و سنی‌های تندرو عثمانی آن را حرام دانستند اما اراده دو دولت این بود که به مخاصمات پایان دهند.

پیمان جنجالی استانبول و ترفند سیاسی شاه عباس اول

در زمان صفویان قراردادهای صلح و پیمان‌های مختلف دیگری امضا شد. یکی از مهم ترین این پیمان‌ها، قرارداد صلح استانبول بود که بین دولت عثمانی و شاه عباس اول صفوی منعقد شد. همه ما شاه عباس را به عنوان مقتدرترین شاه صفوی می شناسیم. با این حال، نباید فراموش کرد که بعد از درگیری شاه جوان صفوی با شورشیان قفقازی، ازبکان و سرداران قزلباش جنگ بزرگ ایران با امپراتوری عثمانی کار ساده ای نبود. شاه عباس زمان نیاز داشت تا با تجهیز ارتش و سر و سامان دادن به کشور، بتواند با دشمنان بجنگد. به همین دلیل، تصمیم گرفت با عثمانی صلح کند. این صلح که به قرارداد صلح "استانبول" مشهور است، بسیار سنگین و یک طرفه بود و باعث خشم بسیاری از دولتمردان ایرانی و قزلباش‌ها شد.

به موجب این قرارداد، شهر تبریز با بخش باختری آذربایجان و استان‌های ارمنستان و شکی و شیروان و گرجستان و قراباغ و قسمتی از لرستان با قلعه نهاوند در دست عثمانی‌ها به جا ماند و چنین برنهاده شد که از آن پس ایرانیان از لعن خلفای سه‌گانه خودداری کنند و شاهزاده حیدر میرزا (از شاهزادگان خردسال صفوی) به عنوان گروگان در دربار عثمانی باقی بماند.

شاه عباس بعد از این صلح، به اصلاح سیاسی و نظامی و اقتصادی کشور پرداخت. ارتش واحد به وجود آورد و قزلباش‌ها را سرکوب کرد؛ همچنین با بستن پیمان نظامی با برخی مستشاران اروپایی به ساخت توپ همت گمارد. شاه عباس بعد از شکست ازبکان به جانب غرب روی آورد و با نقض پیمان استانبول توانست تمام اراضی تصرف شده توسط عثمانی را پس بگیرد.

پیمان‌های خارجی ایران در دوران میانی

با نابودی سلسله صفویه و از بین رفتن انسجام و قدرت ایران، کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با این حال، با به قدرت رسیدن نادرشاه افشار شرایط تغییر کرد و برخی معاهدات صلح بین ایران و خارجی ها برقرار شد.

ایرانِ نادرشاه از لحاظ نظامی بسیار قدرتمند بود به همین دلیل، غالب قراردادهای صلح او به نفع کشور و فاتحانه بودند. همچنین در زمان او، به جز عثمانی در غرب، امپراتوری روسیه در شمال نیز قدرت گرفته و قصد تصرف قفقاز را داشت.

نادر با قدرت در مقابل روسها ایستاد و توانست شکست سختی به آنها دهد. روسها به سرعت عقب نشستند و سرانجام با امضای چند قرارداد از جمله معاهده "گنجه" متعهد شدند که باقی مانده سرزمین‌هایی که در قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی از جمله دربند و باکو که به وسیله پتر یکم در دهه ۱۷۲۰ طی جنگ ایران و روس بدست آورده بود را به ایران بازگرداند.

عهدنامه گلستان و ترکمنچای؛ وقتی غرور ایران شکست

قدرت گیری قاجار در ایران مصادف است با انعقاد پیمان‌های سیاسی و نظامی ننگین مختلف.

شاید اولین و مهم ترین این پیمان ها دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای باشد. ایران بعد از شکست اول در جنگ با روسیه، در تاریخ ۳ ابان ۱۱۹۲ شمسی در روستای گلستان پیمان صلحی با امپراتوری روسیه منعقد کرد. به دنبال این قرارداد، حاکمیت بر بخش‌هایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالت‌های شرقی و تمام شهرها و شهرک‌ها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه و محال گروزیه (کورنه) شامل چچن و اینگوش امروزی از ایران سلب شده و به روسیه تزاری واگذار گردید.

طی این قرارداد در مجموع ۱۴ولایت قفقازی ایران (ایالت‌ها و ولایت‌های چهارده گانه مزبور عبارت بودند از: ایالت گنجه و قره‌باغ، ولایت‌های شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان، محال شوره‌گل، آچوق‌باشی، گروزیه، منگریل و آبخاز. افزون بر آن، بخشی از سرزمین تالش نیز به تصرف روس‌ها، درآمد و حاکمیت بی چند و چون ایران بر دریای خزر، خدشه‌دار گردید) به همراه بخشی از خانات تالش و سواحل ارزشمند دریای مازندران برای ایران از دست رفت.

با این عهدنامه منطقه‌ای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی (از مساحت دریای مازندران ) در نتیجه از دست رفتن بیش از ۱۳۶۰ کیلومتر از خطوط ساحلی دریا به روسیه واگذار شد. در نتیجه این قرارداد سهم ایران از دریای خزر با توجه به خطوط ساحلی جمهوری آذربایجان و به حدود ۲۰ درصد یا کمتر از آن کاهش یافت. همچنین به موجب عهدنامه گلستان، ایران تمام شهرها و شهرک‌ها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه را به روسیه واگذار کرد.

شاید با خواندن مفاد قرارداد گلستان اشک در چشمانتان جمع شود. بنابراین، به خوبی می‌توانید حال مردم آن زمان را درک کنید. درک نا امیدی و سرخوردگی عجیب ایرانیان بعد از این قرارداد کار سختی نیست. این سرخوردگی بعد از چندی به نوعی خشم تبدیل شد. علما و برخی بزرگان تبریز جمع شده و با دعوت مردم به جهاد، مقدمات بازپس گیری مناطق از دست رفته و آغاز جنگ دوم با روسیه را فراهم کردند. جنگ دوم ایران و روسیه آغاز شد و شکستی مفتضحانه تر نصیب ایران گردید و همین خشم و تعصب، کار دست دیپلماسی داد.

ایران با پذیرش شکست بار دیگر مجبور شد یک پیمان صلح با تزار روسیه امضا کند. این پیمان در اول اسفند ۱۲۰۶ شمسی امضا شد. برپایه این قرارداد، سه ایالت دیگر قفقاز، یعنی ایروان، نخجوان و بخش‌های دیگری از تالش زیر سلطه روس‌ها قرار گرفت، حاکمیت ایران بر دریای مازندران محدودترشد و مردم ایران ناچار از پذیرش کاپیتولاسیون «قضاوت کنسولی» گردیدند.

بدین‌سان، میان مردم قفقاز و دیگر مردم ایران، دیوار جدایی برپا شد. بنابراین در عهدنامه ترکمانچای در مجموع حدود ۳۰هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی «شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان» از ایران جدا شدند.

ماجرای قتل گریبایدوف؛ وقتی هنر دیپلماسی جواب داد!

بعد از انعقاد پیمان ترکمانچای، اتفاقات عجیبی رخ داد که مهمترینش قضیه "گریبایدوف" است. الکساندر گریبایدوف یک شاعر و سیاستمدار روس بود که برای دریافت مواجب و غرامت ایران به روسیه وارد کشور شد. او فردی متکبر بود و به خصوص با عباس میرزا (ولیعهد فتحعلی شاه و حاکم تبریز) رفتار بسیار بدی داشت.

گریبایدوف وقتی به تهران رسید با گستاخی در برابر شاه قرار گرفت و حتی به او تعظیم هم نکرد. او سپس به بند ۱۷ عهدنامه ترکمانچای استناد کرد و برخی زنان و خواجگان ارمنی و قفقازی را که در تهران می زیستند به زور به سفارتخانه روسیه آورد. برخی از این زنان مسلمان شده و همسر قانونی برخی رجال مهم مانند آصف الدوله (صدراعظم و وزیر امور خارجه ایران) بودند. گریبایدوف همچنین برخی از این زنان را به گرمابه عمومی فرستاد و این در سنت ما در آن زمان گناهی نابخشودنی بود که در ملاءعام زنی که همسر دارد را بی‌اذن شوهرش به گرمابه بفرستند.

این اتفاقات سرانجام باعث طغیان مردم شد. عده ای از ساکنین تهران به تحریک "میرزا مسیح مجتهد" قیام کرده و با چوب و چماق به سمت سفارت خانه روسیه رفتند. در آنجا سربازان به برخی شلیک کردند و مردم خشمگین نیز از دیوار بالا رفته و وارد ساختمان شدند. درگیری سربازان و مردم مدتی طول کشید. مردم همه اعضای سفارت و من جمله شخص گریبایدوف را کشتند و با خرابی فراوان سفارت خانه را ترک نمودند.

این اتفاق باعث خشم تزار شد و ایران و روسیه در آستانه جنگ جدیدی قرار گرفتند. در همین زمان، فتحعلی شاه یک گروه از سیاستمداران زبده من جمله میرزا تقی خان (امیر کبیر) را به روسیه فرستاد تا ماجرا را فیصله داده و مانع از جنگ شوند.

پس از مذاکرات، ایران متعهد شد میرزا مسیح را تبعید کند؛ همچنین فتحعلی شاه یک الماس بزرگ ۸۸ قیراطی خود را به شخص تزار هدیه داد تا رضایت او جلب شود. این هدایا و توانایی گروه اعزامی ایران(و شخص امیرکبیر) باعث شد تزار از جنگ منصرف شده و حتی دستگیری زنان ارمنی و قفقازی ساکن شهرهای ایران را ممنوع اعلام کند.

این تصمیم و مذاکره دیپلماتیک هر چند به پیمانی منجر نشد اما بدون شک یکی از بزرگترین دستاوردهای ایران در عرصه دیپلماسی بود.

قراردادهای فینکنشتاین و مفصل؛ گرگ‌ها از هر سو می‌درند!

پیش از انعقاد عهدنامه ترکمانچای ایران تلاش بسیاری کرد که حداقل از طریق کمک خارجی بتواند مانع از پیشروی روسها شود اما همه این تلاش ها به در بسته خورد. در حین این تلاش های دیپلماتیک، چند عهدنامه بین ایران و کشورهای خارجی منعقد شد که بد نیست به آنها اشاره شود.

اولین این توافق نامه ها "فینکنشتاین" است. عهدنامه مربوطه در کاخ فینکنشتاین در لهستان امروزی میان نماینده فتحعلی شاه (میرزا محمدرضا خان قزوینی (بیگلربیگ قزوین)) قاجار و ناپلئون بناپارت منعقد شد. این قرارداد در ۱۶ ماده و با هدف مدرن‌سازی ارتش قاجار بین طرفین به امضا رسیده‌است. عهدنامه فینکنشتاین پس از امضا توسط فتحعلی شاه قاجار، توسط هیئتی دیپلماتیک به ریاست سرتیپ عسگرخان افشار ارومی به دربار ناپلئون بناپارت ارسال شد.

با وجود چنین عهدنامه‌ای، ناپلئون بناپارت پس از شکست از روسیه، عهدنامه فینکنشتاین را نقض کرد. او با امضای قرارداد تیلسیت با الکساندر اول امپراتور روسیه به هیچ‌کدام از تعهدات قبلی خود در قبال ایران عمل نکرد.

در همین زمان، فتحعلی شاه و وزرایش وحشت زده به دنبال یار دیگری می گشتند که با آن متحد شده و مانع از پیشروی روسها شوند. انگلیس، دشمن فرانسه و روسیه به سرعت خود را نمایان ساخت و دو عهدنامه "مجمل" و "مفصل" بین ایران و انگلیس امضا شد. طبق این دو توافق نامه قرار شد ایران همه مستشاران نظامی فرانسه را از کشورش بیرون کند و انگلیس نیز از ایران در مقابل روسیه دفاع نماید. ایران به عهدش وفا کرد اما انگلیس نقض عهد کرده و با اوج گیری جنگ ایران و روس، قاجار را به صلح با تزار و امضای توافق نامه ننگین فوق الذکر واداشت.

معاهده ارز روم؛ جدال با عثمانی پایان ندارد

در زمان محمدشاه قاجار بحران هرات در شرق و جنگ با انگلیس در جنوب، باعث غفلت ایرانیان از غرب و دشمن همیشگی یعنی عثمانی شده بود. در زمان جنگ هرات، "علیرضا پاشا" ولی بغداد از فرصت استفاده کرد و به بهانه قطع دست ایرانیان از تجارت بصره و تنبیه شیعیان حامی ایران به خرمشهر (که عثمانی آن را محمره می‌نامید) حمله نمود.

ایران بعد از پایان ماجرای هرات به عثمانی اعلام جنگ داد و چندی بعد نیروهای ایران آماده هجوم به عراق شدند. عثمانی که بعد از مرگ سلطانش دچار آشوب داخلی شده بود، ترسیده و اعلام کرد حاضر است به ایران غرامت دهد. محمد شاه مقدار غرامت را کم دانست و خواست که ترک‌ها غرامت بیشتری دهند. در همین حین، انگلیس محمد شاه و صدراعظمش میرزا آغاسی را بر آن داشت که با عثمانی مصالحه کنند. مذاکرات سخت و طویل المدتی که برای تدوین معاهده صلح انجام شد در نهایت به پیمانی انجامید که در تاریخ روبط ایران و عثمانی بسیار مهم است. نام این پیمان "ارز روم(دوم)" است.

در جمادی‌الاول ۱۲۶۲ قمری طرح اولیه عهدنامه تدوین شد. قرار شد روسیه و انگلیس نقشه‌ای از مناطق مرزی تهیه کنند و دو کشور هم آن را بپذیرند. در این بین، میرزا تقی‌خان امیرکبیر که مسئول تیم دیپلماتیک ایران بود، دچار بیماری شد و هنوز بهبود نیافته بود که در ارزروم ناآرامی‌هایی پیش آمد. خانه او غارت شد و دو تن از همراهانش توسط جمعیت ارزروم «تکه‌تکه شدند.» بدین ترتیب مذاکرات چند ماه متوقف شد. انگلیسی‌ها به ایران پیشنهاد دادند که میرزا تقی‌خان را به تهران فرابخواند و نماینده جدیدی بفرستد. اما محمدشاه به توصیه آنان گوش نکرد. ادامه مذاکرات منوط به مجازات آشوبگران و پرداخت خسارت گردید.

به هر روی دولت عثمانی رسماً از ایران پوزش خواست، سیصد تن از آشوبگران را زندانی کرد و ۱۵ هزار تومان غرامت پرداخت کرد. مذاکرات از سر گرفته شد و قراردادی شامل مقدمه و ۹ ماده تدوین گردید. میرزا تقی‌خان آن را امضا کرد و به ایران بازگشت. اما کارهای مربوط به مبادله تصدیق نامه حدود یک سال به طول انجامید.

طبق این عهدنامه، دولت ایران پذیرفت که از ادعای خود در رابطه با مناطق غربی زهاب (مندلی، نفتخانه و خانقین) دست برداشته و نیز حاکمیت عثمانی را بر سلیمانیه به رسمیت بشناسد و نسبت به آن ادعایی نداشته باشد. همچنین عثمانی نیز تعهد کرد حق کشتیرانی ایران بر اروندرود را به رسمیت بشناسد. علاوه بر این بنا شد که حدود مرزی دو کشور تعیین شود ولی با وجود برگزاری سه نشست توافقی به عمل نیامد.

معاهده پاریس؛ افغانستانی که از ایران جدا می‌شود

معاهده پاریس در اسفند ۱۲۳۵ شمسی و پس از دومین نبرد انگلیس با ایران برسر مسئله هرات جهت صلح بین دو کشور در پاریس منعقد گردید. حاکمان هرات از زمان محمدشاه علم استقلال برافراشته بودند. در همان زمان، محمدشاه با نیرویی به سمت هرات حرکت کرد و توانست شورش را بخواباند اما انگلیس که از قبل می خواست افغانستان جدا شود تا هر چه بیشتر دست ایران از هند کوتاه شده و روس ها نیز نتوانند از طریق کشورما به آن برسند، از شورشیان حمایت کرد و به جنوب حمله نمود.

این شورش ها در زمان ناصرالدین شاه نیز دنبال شد. ناصرالدین شاه نیرویی جهت سرکوب فرستاد اما انگلستان مجددا از شورشیان حمایت کرد. شاه از فرانسه کمک خواست اما کمکی نرسید. انگلیس حملاتش به جنوب را بیشتر کرد و جزیره خارک را تصرف نمود. تصرف بیشتر مناطق جنوبی سرانجام ایران را بر آن داشت که با انگلیس پیمان صلح ببندد. این پیمان به "پیمان پاریس" مشهور است.

بر طبق این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در سال ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. این توافق نامه برخی ملحقات داشت که تا چند سال بعد دائما اضافه می شد. در یکی از مهم ترین اینها، در سال ۱۸۸۷ بلوچستان توسط انگلیس‌ها به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق شد.

پیمان آخال؛ جدایی قسمت‌های دیگر ایران

پیمان آخال (آخال-تکه) معاهده‌ای میان امپراتوری روسیه و ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۲۶۰ برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمن‌نشین خاور دریای خزر بسته شد.

انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ پیرامون آرال، سمرقند و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خان‌نشین بخارا را شکست قطعی داده و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سال‌های ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن، افزون بر اشغال خوارزم که در کنترل خان‌نشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمن‌های تَکه را با نام «سرزمین فرای خزر» با خاک خود یکی کردند.

ناصرالدین‌شاه برای بستن این قرارداد وزیر خارجه‌اش مؤتمن‌الملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدین‌شاه که هیچ‌گاه نتوانسته بود ترکمن‌ها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این سرزمین‌ها به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستین‌بار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند.

این روند در دوره معاصر ادامه یافت و دیپلمات‌های ایرانی بارها از ظرفیت دیپلماسی برای مقابله با جنگ‌افروزی دیگر کشورها استفاده کردند.

این پیمان‌ها گاه بخشی از خاک ایران را جدا می‌کرد و گاه باعث می‌شد جلوی جنگی که تمامیت ارضی ایران را از بین می‌برد را بگیرد. نقض پیمانها از سوی دیگر کشورها نیز در طول تاریخ بلایی برای دیپلماسی ایران بوده است.

شکل این قراردادها در دوران معاصر تغییر کرد و به‌جای زمین، معطوف به منابع انرژی و سرمایه‌های دیگر شد، اما همان اصل کلیدی پابرجاماند که هنوز توافقنامه‌ها برای بازدارندگی از جنگها منعقد می‌شود…

برخی شایعات درباره قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین باعث شده این همکاری پیش از انعقاد بسیار پرحاشیه شود. به همین مناسبت، بد نیست نگاهی به تاریخ قراردادهای ایران و کشورهای خارجی داشته باشیم .

پایگاه خبری خبر فوری (khabarfoori.com)

5f0dad528962a_2020-07-14_17-34 طنز‌و‌سرگرمی/ تاریخ ۲۵ تیر ۱۳۹۹ – ۰۷:۳۰

به گزارش خبر فوری، تاریخ ایران همراه با انواع قراردادهایی بوده که گاه دردسرساز شده‌اند. ایران در دوران باستان قدرت اول جهان بوده و همین امر به افکارعمومی اجازه نمی‌دهد بپذیرند در قراردادی، امتیازی به طرف مقابل داده شود. این موضوع در کنار خیانت برخی رجال دیپلمات در انعقاد قراردادها که بر نفع شخصی و نه منافع ملی استوار بوده باعث بدگمانی تاریخی نسبت به توافقات خارجی شده است.

آنچه در این گزارش و گزارش بعدی می‌خوانید، مروری بر توافقات بحث‌برانگیز تاریخی است.

توافقات مهم بین المللی در ایران باستان

ایران به عنوان یک امپراتوری در عهد باستان همواره با پیمان ها و و معاهدات نظامی و سیاسی بسیاری مواجه بوده است. از زمان مادها، ایرانیان بعضا ترجیح می دادند با همسایگان و دشمنان خود پیمان صلح ببندند. این روش در عهد هخامنشیان دنبال شد. مهم ترین پیمان ها و عهدنامه ها در این عصر بین ایران و برخی ایالات یونانی نشین منعقد شد. قراردادهایی مانند "کالیاس"، "مئاندر"، "میلتوس" و … از این جمله اند.

در عهد اشکانیان و ساسانیان نیز این رویه ادامه یافت. در این دوره، بزرگترین رقیب سیاسی و اقتصادی ایران روم بود. با گرویدن امپراتوری روم به مسیحیت، دو کشور به خصوص بر سر مساله ارمنستان با هم به چالش زیادی خوردند. در عهد ساسانیان، معاهدات صلح بسیاری بین روم و ایران بسته شد که غالبا هم بر سر مالکیت ارمنستان و سایر شهرهای مهم قفقاز بود. عهدنامه هایی مانند "صلح ۵۰ ساله" و "نصیبین" از این جمله اند.

صلح اماسیه؛ اولین قرارداد خارجی مهم ایران نوین

با به قدرت رسیدن صفویان ایران نوین شکل گرفت. در همین زمان بار دیگر رقابت ایران با دشمن هایش بر سر مناطق غربی و قفقاز احیا شد. این بار البته رقیب و دشمن اصلی ایران نه روم بلکه امپراتوری عثمانی بود. شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران با ترک های عثمانی مصاف کرد اما شکست خورد. می‌گویند بعد از این شکست، عمامه ای مشکی به سر بست و قسم خورد تا انتقام کشته شده های ایران را از ترک‌ها نگیرد، آرام ننشیند.

مدتی از این ماجرا گذشت. جنگ ایران و عثمانی ادامه یافت و شاه اسماعیل بدون گرفتن انتقام درگذشت. در چنین جوی، شاه تهماسب صفوی (یکی از جانشینان شاه اسماعیل) خود را با لشکر قدرتمند سلطان سلیمان قانونی (قدرتمندترین سلطان تاریخ عثمانی و فاتح وین) مواجه دید.

اگرچه مشهور است که شاه تهماسب پادشاهی بی عرضه، خسیس و ناتوان بود اما انصافا در جنگ های خود با عثمانی عالی عمل کرد و مانع از فتح ایران شد. با وجود این، ایران توان مقابله با لشکر بی انتهای سلطان سلیمان را نداشت. در این شرایط شاه تهماسب ترجیح داد با ترک ها صلح کند. "پیمان آماسیه" در این شرایط بین ایران و عثمانی منعقد شد.

این عهدنامه از جهات مختلف اهمیت دارد. این پیمان صلح توانست به ۲۰ سال جنگ فرسایشی ایران و عثمانی پایان دهد. همچنین، ایران که عثمانی را دشمن درجه یک خود می دانست (یاد داستان شاه اسماعیل پس از شکست از عثمانی بیفتید) برای اولین بار پذیرفت که این کشور را به رسمیت شناخته و حتی با آن صلح کند.

به‌ موجب قرارداد آماسیه، ایالت‌های آذربایجان، ارمنستان شرقی و گرجستان شرقی در اختیار دولت ایران قرار گرفت و گرجستان غربی، ارمنستان غربی و مناطق عراق کنونی به دولت عثمانی واگذار شد. در این قرارداد، سلطان عثمانی موافقت کرد که با پیروان مذهب شیعه با مدارا رفتار کند و از زوّار ایرانی که عازم مکه و مدینه هستند، حمایت کند. به‌علاوه، به فرماندهان مرزی نیز تأکید شود تا از صدور هرگونه دستوری که موجب منازعات مرزی شود، خودداری کنند.

پیمان آماسیه را می توان اولین قرارداد و پیمان جدی و مهم خارجی ایران نوین دانست. پیمانی که هم ۲۵سال دوام آورد؛ هم گستره بسیاری داشت و هم بسیار جنجالی بود. شیعیان متعصب ایران و سنی‌های تندرو عثمانی آن را حرام دانستند اما اراده دو دولت این بود که به مخاصمات پایان دهند.

پیمان جنجالی استانبول و ترفند سیاسی شاه عباس اول

در زمان صفویان قراردادهای صلح و پیمان‌های مختلف دیگری امضا شد. یکی از مهم ترین این پیمان‌ها، قرارداد صلح استانبول بود که بین دولت عثمانی و شاه عباس اول صفوی منعقد شد. همه ما شاه عباس را به عنوان مقتدرترین شاه صفوی می شناسیم. با این حال، نباید فراموش کرد که بعد از درگیری شاه جوان صفوی با شورشیان قفقازی، ازبکان و سرداران قزلباش جنگ بزرگ ایران با امپراتوری عثمانی کار ساده ای نبود. شاه عباس زمان نیاز داشت تا با تجهیز ارتش و سر و سامان دادن به کشور، بتواند با دشمنان بجنگد. به همین دلیل، تصمیم گرفت با عثمانی صلح کند. این صلح که به قرارداد صلح "استانبول" مشهور است، بسیار سنگین و یک طرفه بود و باعث خشم بسیاری از دولتمردان ایرانی و قزلباش‌ها شد.

به موجب این قرارداد، شهر تبریز با بخش باختری آذربایجان و استان‌های ارمنستان و شکی و شیروان و گرجستان و قراباغ و قسمتی از لرستان با قلعه نهاوند در دست عثمانی‌ها به جا ماند و چنین برنهاده شد که از آن پس ایرانیان از لعن خلفای سه‌گانه خودداری کنند و شاهزاده حیدر میرزا (از شاهزادگان خردسال صفوی) به عنوان گروگان در دربار عثمانی باقی بماند.

شاه عباس بعد از این صلح، به اصلاح سیاسی و نظامی و اقتصادی کشور پرداخت. ارتش واحد به وجود آورد و قزلباش‌ها را سرکوب کرد؛ همچنین با بستن پیمان نظامی با برخی مستشاران اروپایی به ساخت توپ همت گمارد. شاه عباس بعد از شکست ازبکان به جانب غرب روی آورد و با نقض پیمان استانبول توانست تمام اراضی تصرف شده توسط عثمانی را پس بگیرد.

پیمان‌های خارجی ایران در دوران میانی

با نابودی سلسله صفویه و از بین رفتن انسجام و قدرت ایران، کشور در سراشیبی سقوط قرار گرفت. با این حال، با به قدرت رسیدن نادرشاه افشار شرایط تغییر کرد و برخی معاهدات صلح بین ایران و خارجی ها برقرار شد.

ایرانِ نادرشاه از لحاظ نظامی بسیار قدرتمند بود به همین دلیل، غالب قراردادهای صلح او به نفع کشور و فاتحانه بودند. همچنین در زمان او، به جز عثمانی در غرب، امپراتوری روسیه در شمال نیز قدرت گرفته و قصد تصرف قفقاز را داشت.

نادر با قدرت در مقابل روسها ایستاد و توانست شکست سختی به آنها دهد. روسها به سرعت عقب نشستند و سرانجام با امضای چند قرارداد از جمله معاهده "گنجه" متعهد شدند که باقی مانده سرزمین‌هایی که در قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی از جمله دربند و باکو که به وسیله پتر یکم در دهه ۱۷۲۰ طی جنگ ایران و روس بدست آورده بود را به ایران بازگرداند.

عهدنامه گلستان و ترکمنچای؛ وقتی غرور ایران شکست

قدرت گیری قاجار در ایران مصادف است با انعقاد پیمان‌های سیاسی و نظامی ننگین مختلف.

شاید اولین و مهم ترین این پیمان ها دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای باشد. ایران بعد از شکست اول در جنگ با روسیه، در تاریخ ۳ ابان ۱۱۹۲ شمسی در روستای گلستان پیمان صلحی با امپراتوری روسیه منعقد کرد. به دنبال این قرارداد، حاکمیت بر بخش‌هایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز، ارمنستان، ایالت‌های شرقی و تمام شهرها و شهرک‌ها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه و محال گروزیه (کورنه) شامل چچن و اینگوش امروزی از ایران سلب شده و به روسیه تزاری واگذار گردید.

طی این قرارداد در مجموع ۱۴ولایت قفقازی ایران (ایالت‌ها و ولایت‌های چهارده گانه مزبور عبارت بودند از: ایالت گنجه و قره‌باغ، ولایت‌های شکی، شیروان، قبه، دربند، بادکوبه، داغستان و گرجستان، محال شوره‌گل، آچوق‌باشی، گروزیه، منگریل و آبخاز. افزون بر آن، بخشی از سرزمین تالش نیز به تصرف روس‌ها، درآمد و حاکمیت بی چند و چون ایران بر دریای خزر، خدشه‌دار گردید) به همراه بخشی از خانات تالش و سواحل ارزشمند دریای مازندران برای ایران از دست رفت.

با این عهدنامه منطقه‌ای به وسعت تقریبی ۲۲۰ هزار کیلومتر مربع خاکی و ۱۲۰ هزار کیلومتر مربع آبی (از مساحت دریای مازندران ) در نتیجه از دست رفتن بیش از ۱۳۶۰ کیلومتر از خطوط ساحلی دریا به روسیه واگذار شد. در نتیجه این قرارداد سهم ایران از دریای خزر با توجه به خطوط ساحلی جمهوری آذربایجان و به حدود ۲۰ درصد یا کمتر از آن کاهش یافت. همچنین به موجب عهدنامه گلستان، ایران تمام شهرها و شهرک‌ها و روستاهای مناطق غربی گرجستان در ساحل دریای سیاه را به روسیه واگذار کرد.

شاید با خواندن مفاد قرارداد گلستان اشک در چشمانتان جمع شود. بنابراین، به خوبی می‌توانید حال مردم آن زمان را درک کنید. درک نا امیدی و سرخوردگی عجیب ایرانیان بعد از این قرارداد کار سختی نیست. این سرخوردگی بعد از چندی به نوعی خشم تبدیل شد. علما و برخی بزرگان تبریز جمع شده و با دعوت مردم به جهاد، مقدمات بازپس گیری مناطق از دست رفته و آغاز جنگ دوم با روسیه را فراهم کردند. جنگ دوم ایران و روسیه آغاز شد و شکستی مفتضحانه تر نصیب ایران گردید و همین خشم و تعصب، کار دست دیپلماسی داد.

ایران با پذیرش شکست بار دیگر مجبور شد یک پیمان صلح با تزار روسیه امضا کند. این پیمان در اول اسفند ۱۲۰۶ شمسی امضا شد. برپایه این قرارداد، سه ایالت دیگر قفقاز، یعنی ایروان، نخجوان و بخش‌های دیگری از تالش زیر سلطه روس‌ها قرار گرفت، حاکمیت ایران بر دریای مازندران محدودترشد و مردم ایران ناچار از پذیرش کاپیتولاسیون «قضاوت کنسولی» گردیدند.

بدین‌سان، میان مردم قفقاز و دیگر مردم ایران، دیوار جدایی برپا شد. بنابراین در عهدنامه ترکمانچای در مجموع حدود ۳۰هزار کیلومتر مربع دیگر شامل حدود ۲۰هزار کیلومتر مربع از ارمنستان امروزی، حدود ۵ هزار کیلومتر مربع از ترکیه امروزی شامل کوه آرارات و شهر ایغدیر که در آن زمان بخشی از خانات ایروان بود و حدود ۵هزار کیلومتر مربع از جمهوری آذربایجان امروزی «شامل تالش شمالی یعنی شهرستان لریک و نخجوان» از ایران جدا شدند.

ماجرای قتل گریبایدوف؛ وقتی هنر دیپلماسی جواب داد!

بعد از انعقاد پیمان ترکمانچای، اتفاقات عجیبی رخ داد که مهمترینش قضیه "گریبایدوف" است. الکساندر گریبایدوف یک شاعر و سیاستمدار روس بود که برای دریافت مواجب و غرامت ایران به روسیه وارد کشور شد. او فردی متکبر بود و به خصوص با عباس میرزا (ولیعهد فتحعلی شاه و حاکم تبریز) رفتار بسیار بدی داشت.

گریبایدوف وقتی به تهران رسید با گستاخی در برابر شاه قرار گرفت و حتی به او تعظیم هم نکرد. او سپس به بند ۱۷ عهدنامه ترکمانچای استناد کرد و برخی زنان و خواجگان ارمنی و قفقازی را که در تهران می زیستند به زور به سفارتخانه روسیه آورد. برخی از این زنان مسلمان شده و همسر قانونی برخی رجال مهم مانند آصف الدوله (صدراعظم و وزیر امور خارجه ایران) بودند. گریبایدوف همچنین برخی از این زنان را به گرمابه عمومی فرستاد و این در سنت ما در آن زمان گناهی نابخشودنی بود که در ملاءعام زنی که همسر دارد را بی‌اذن شوهرش به گرمابه بفرستند.

این اتفاقات سرانجام باعث طغیان مردم شد. عده ای از ساکنین تهران به تحریک "میرزا مسیح مجتهد" قیام کرده و با چوب و چماق به سمت سفارت خانه روسیه رفتند. در آنجا سربازان به برخی شلیک کردند و مردم خشمگین نیز از دیوار بالا رفته و وارد ساختمان شدند. درگیری سربازان و مردم مدتی طول کشید. مردم همه اعضای سفارت و من جمله شخص گریبایدوف را کشتند و با خرابی فراوان سفارت خانه را ترک نمودند.

این اتفاق باعث خشم تزار شد و ایران و روسیه در آستانه جنگ جدیدی قرار گرفتند. در همین زمان، فتحعلی شاه یک گروه از سیاستمداران زبده من جمله میرزا تقی خان (امیر کبیر) را به روسیه فرستاد تا ماجرا را فیصله داده و مانع از جنگ شوند.

پس از مذاکرات، ایران متعهد شد میرزا مسیح را تبعید کند؛ همچنین فتحعلی شاه یک الماس بزرگ ۸۸ قیراطی خود را به شخص تزار هدیه داد تا رضایت او جلب شود. این هدایا و توانایی گروه اعزامی ایران(و شخص امیرکبیر) باعث شد تزار از جنگ منصرف شده و حتی دستگیری زنان ارمنی و قفقازی ساکن شهرهای ایران را ممنوع اعلام کند.

این تصمیم و مذاکره دیپلماتیک هر چند به پیمانی منجر نشد اما بدون شک یکی از بزرگترین دستاوردهای ایران در عرصه دیپلماسی بود.

قراردادهای فینکنشتاین و مفصل؛ گرگ‌ها از هر سو می‌درند!

پیش از انعقاد عهدنامه ترکمانچای ایران تلاش بسیاری کرد که حداقل از طریق کمک خارجی بتواند مانع از پیشروی روسها شود اما همه این تلاش ها به در بسته خورد. در حین این تلاش های دیپلماتیک، چند عهدنامه بین ایران و کشورهای خارجی منعقد شد که بد نیست به آنها اشاره شود.

اولین این توافق نامه ها "فینکنشتاین" است. عهدنامه مربوطه در کاخ فینکنشتاین در لهستان امروزی میان نماینده فتحعلی شاه (میرزا محمدرضا خان قزوینی (بیگلربیگ قزوین)) قاجار و ناپلئون بناپارت منعقد شد. این قرارداد در ۱۶ ماده و با هدف مدرن‌سازی ارتش قاجار بین طرفین به امضا رسیده‌است. عهدنامه فینکنشتاین پس از امضا توسط فتحعلی شاه قاجار، توسط هیئتی دیپلماتیک به ریاست سرتیپ عسگرخان افشار ارومی به دربار ناپلئون بناپارت ارسال شد.

با وجود چنین عهدنامه‌ای، ناپلئون بناپارت پس از شکست از روسیه، عهدنامه فینکنشتاین را نقض کرد. او با امضای قرارداد تیلسیت با الکساندر اول امپراتور روسیه به هیچ‌کدام از تعهدات قبلی خود در قبال ایران عمل نکرد.

در همین زمان، فتحعلی شاه و وزرایش وحشت زده به دنبال یار دیگری می گشتند که با آن متحد شده و مانع از پیشروی روسها شوند. انگلیس، دشمن فرانسه و روسیه به سرعت خود را نمایان ساخت و دو عهدنامه "مجمل" و "مفصل" بین ایران و انگلیس امضا شد. طبق این دو توافق نامه قرار شد ایران همه مستشاران نظامی فرانسه را از کشورش بیرون کند و انگلیس نیز از ایران در مقابل روسیه دفاع نماید. ایران به عهدش وفا کرد اما انگلیس نقض عهد کرده و با اوج گیری جنگ ایران و روس، قاجار را به صلح با تزار و امضای توافق نامه ننگین فوق الذکر واداشت.

معاهده ارز روم؛ جدال با عثمانی پایان ندارد

در زمان محمدشاه قاجار بحران هرات در شرق و جنگ با انگلیس در جنوب، باعث غفلت ایرانیان از غرب و دشمن همیشگی یعنی عثمانی شده بود. در زمان جنگ هرات، "علیرضا پاشا" ولی بغداد از فرصت استفاده کرد و به بهانه قطع دست ایرانیان از تجارت بصره و تنبیه شیعیان حامی ایران به خرمشهر (که عثمانی آن را محمره می‌نامید) حمله نمود.

ایران بعد از پایان ماجرای هرات به عثمانی اعلام جنگ داد و چندی بعد نیروهای ایران آماده هجوم به عراق شدند. عثمانی که بعد از مرگ سلطانش دچار آشوب داخلی شده بود، ترسیده و اعلام کرد حاضر است به ایران غرامت دهد. محمد شاه مقدار غرامت را کم دانست و خواست که ترک‌ها غرامت بیشتری دهند. در همین حین، انگلیس محمد شاه و صدراعظمش میرزا آغاسی را بر آن داشت که با عثمانی مصالحه کنند. مذاکرات سخت و طویل المدتی که برای تدوین معاهده صلح انجام شد در نهایت به پیمانی انجامید که در تاریخ روبط ایران و عثمانی بسیار مهم است. نام این پیمان "ارز روم(دوم)" است.

در جمادی‌الاول ۱۲۶۲ قمری طرح اولیه عهدنامه تدوین شد. قرار شد روسیه و انگلیس نقشه‌ای از مناطق مرزی تهیه کنند و دو کشور هم آن را بپذیرند. در این بین، میرزا تقی‌خان امیرکبیر که مسئول تیم دیپلماتیک ایران بود، دچار بیماری شد و هنوز بهبود نیافته بود که در ارزروم ناآرامی‌هایی پیش آمد. خانه او غارت شد و دو تن از همراهانش توسط جمعیت ارزروم «تکه‌تکه شدند.» بدین ترتیب مذاکرات چند ماه متوقف شد. انگلیسی‌ها به ایران پیشنهاد دادند که میرزا تقی‌خان را به تهران فرابخواند و نماینده جدیدی بفرستد. اما محمدشاه به توصیه آنان گوش نکرد. ادامه مذاکرات منوط به مجازات آشوبگران و پرداخت خسارت گردید.

به هر روی دولت عثمانی رسماً از ایران پوزش خواست، سیصد تن از آشوبگران را زندانی کرد و ۱۵ هزار تومان غرامت پرداخت کرد. مذاکرات از سر گرفته شد و قراردادی شامل مقدمه و ۹ ماده تدوین گردید. میرزا تقی‌خان آن را امضا کرد و به ایران بازگشت. اما کارهای مربوط به مبادله تصدیق نامه حدود یک سال به طول انجامید.

طبق این عهدنامه، دولت ایران پذیرفت که از ادعای خود در رابطه با مناطق غربی زهاب (مندلی، نفتخانه و خانقین) دست برداشته و نیز حاکمیت عثمانی را بر سلیمانیه به رسمیت بشناسد و نسبت به آن ادعایی نداشته باشد. همچنین عثمانی نیز تعهد کرد حق کشتیرانی ایران بر اروندرود را به رسمیت بشناسد. علاوه بر این بنا شد که حدود مرزی دو کشور تعیین شود ولی با وجود برگزاری سه نشست توافقی به عمل نیامد.

معاهده پاریس؛ افغانستانی که از ایران جدا می‌شود

معاهده پاریس در اسفند ۱۲۳۵ شمسی و پس از دومین نبرد انگلیس با ایران برسر مسئله هرات جهت صلح بین دو کشور در پاریس منعقد گردید. حاکمان هرات از زمان محمدشاه علم استقلال برافراشته بودند. در همان زمان، محمدشاه با نیرویی به سمت هرات حرکت کرد و توانست شورش را بخواباند اما انگلیس که از قبل می خواست افغانستان جدا شود تا هر چه بیشتر دست ایران از هند کوتاه شده و روس ها نیز نتوانند از طریق کشورما به آن برسند، از شورشیان حمایت کرد و به جنوب حمله نمود.

این شورش ها در زمان ناصرالدین شاه نیز دنبال شد. ناصرالدین شاه نیرویی جهت سرکوب فرستاد اما انگلستان مجددا از شورشیان حمایت کرد. شاه از فرانسه کمک خواست اما کمکی نرسید. انگلیس حملاتش به جنوب را بیشتر کرد و جزیره خارک را تصرف نمود. تصرف بیشتر مناطق جنوبی سرانجام ایران را بر آن داشت که با انگلیس پیمان صلح ببندد. این پیمان به "پیمان پاریس" مشهور است.

بر طبق این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشم پوشی کرد و هرات در سال ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت. این توافق نامه برخی ملحقات داشت که تا چند سال بعد دائما اضافه می شد. در یکی از مهم ترین اینها، در سال ۱۸۸۷ بلوچستان توسط انگلیس‌ها به هند (تحت حکومت بریتانیا) ملحق شد.

پیمان آخال؛ جدایی قسمت‌های دیگر ایران

پیمان آخال (آخال-تکه) معاهده‌ای میان امپراتوری روسیه و ایران است که در ۲۱ سپتامبر ۱۸۸۱ برابر با ۳۰ شهریور ۲۶۰ برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمن‌نشین خاور دریای خزر بسته شد.

انعقاد این پیمان در شرایطی صورت گرفت که نیروهای روس که تا سال ۱۸۶۳ پیرامون آرال، سمرقند و تاشکند را تصرف کرده بودند، در سال ۱۸۶۸ خان‌نشین بخارا را شکست قطعی داده و حاکمیت خود را بر بخارا و سمرقند نیز تثبیت کردند و در سال‌های ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۱ به فرماندهی میخائیل اسکوبلف، ایوان لازارف و کنستانتین کافمن، افزون بر اشغال خوارزم که در کنترل خان‌نشین خیوه قرار داشت، ایلات ترکمن را نیز شکست داده بودند و سرزمین ترکمن‌های تَکه را با نام «سرزمین فرای خزر» با خاک خود یکی کردند.

ناصرالدین‌شاه برای بستن این قرارداد وزیر خارجه‌اش مؤتمن‌الملک را به دیدار ایوان زینوویف فرستاد تا پیمانی را در تهران امضا کنند. با این پیمان، ناصرالدین‌شاه که هیچ‌گاه نتوانسته بود ترکمن‌ها را شکست دهد، حکومت روسیه را بر این سرزمین‌ها به رسمیت شناخت و ایران و روسیه برای نخستین‌بار در ناحیهٔ شرق دریای خزر با یکدیگر همسایه شدند.

این روند در دوره معاصر ادامه یافت و دیپلمات‌های ایرانی بارها از ظرفیت دیپلماسی برای مقابله با جنگ‌افروزی دیگر کشورها استفاده کردند.

این پیمان‌ها گاه بخشی از خاک ایران را جدا می‌کرد و گاه باعث می‌شد جلوی جنگی که تمامیت ارضی ایران را از بین می‌برد را بگیرد. نقض پیمانها از سوی دیگر کشورها نیز در طول تاریخ بلایی برای دیپلماسی ایران بوده است.

شکل این قراردادها در دوران معاصر تغییر کرد و به‌جای زمین، معطوف به منابع انرژی و سرمایه‌های دیگر شد، اما همان اصل کلیدی پابرجاماند که هنوز توافقنامه‌ها برای بازدارندگی از جنگها منعقد می‌شود…

منبع: خبر فوری

۳۸

ایران و روسیه
روابط ایران و انگلیس
قاجار
ترک

اخبار مرتبط

خبر فوری در شبکه های اجتماعی

khabarfoori in social networks coronavirus پیشنهاد ما

رویارویی چندمنظوره ایران با جبهه غربی / چطور می‌شود در جنگ رسانه‌ای پیروز شد؟
۱۲ نکته درباره کرونا / همه باورهای غلطی که درباره ویروس مرگبار وجود دارد
ماجرای زنباره ترین شاه انگلیس/ شاهی که زن خود را به جرم زنای با محارم کشت!
داستان جالب عشق محمدرضا شاه به یک شاهزاده ایتالیایی + عکس
اردوغان کدام سلطان ترک را الگوی خود قرار داده است؟
واگذاری یا اجاره کوچکترین جزیره ایران خلاف قانون اساسی است / قرارداد ایران و چین در مجلس دهم مطرح نشد
باید به دولت کمک کنیم / اوضاع دلار مرداد و شهریور بهتر می‌شود

به روایت شما هزینه بالای مدارس دولتی ۱۳۹۹/۴/۲۵ گرانی میلگرد سرسام آور است ! ۱۳۹۹/۴/۲۵ وضعیت نامناسب آب آشامیدنی شهر خورزوق + فیلم ۱۳۹۹/۴/۲۴ بدون شرح + تصویر ۱۳۹۹/۴/۲۴ چرا پول گرانی اینترنت را پس ندادند؟ ۱۳۹۹/۴/۲۴ ضرر مرغداران را چه کسی جبران می‌کند؟ ۱۳۹۹/۴/۲۴ ادامه