موفقیت «سیت کام‌»ها جدا از جنس شوخی‌ها و موقعیت‌هایی که برای ایجاد کمدی و طنز، در آن‌ها خلق می‌شود، به زمینه فرهنگی این آثار بستگی دارد. برای ما از میان انبوه سیت کام‌های پربیننده و محبوب، «آشنایی با مادر» و «مستربین» بیشتر شناخته شده هستند. در میان شوخی‌های کلامی و کنایه‌های طنازانه‌ای که در «آشنایی […]

بازیگران غیرمعمولیِ «مردم معمولی»

موفقیت «سیت کام‌»ها جدا از جنس شوخی‌ها و موقعیت‌هایی که برای ایجاد کمدی و طنز، در آن‌ها خلق می‌شود، به زمینه فرهنگی این آثار بستگی دارد. برای ما از میان انبوه سیت کام‌های پربیننده و محبوب، «آشنایی با مادر» و «مستربین» بیشتر شناخته شده هستند. در میان شوخی‌های کلامی و کنایه‌های طنازانه‌ای که در «آشنایی با مادر» می‌شنویم، بخشی به دلیل دوری ما از فرهنگ و اجتماعی که مناسبات شخصیت‌ها و قصه در آنها شکل می‌گیرد، از دست می‌رود.

همان‌طور که درباره «مستربین»، سردی فضا و جنس موقعیت‌های کمیک، ممکن است برای تماشاگر ایرانی، آن‌قدر جذاب و دوست‌داشتنی نباشد که طنزهایی از جنس کارهای پیمان قاسمخانی، شیرین و دیدنی است. به این دلیل که قاسمخانی به خوبی با اتفاق‌ها و حال و هوای جامعه شوخی می‌کند و می‌داند در چه شرایطی به سراغ چه موضوعی برود (در دهه هشتاد و گرمای رقابت‌های سیاسی او فیلمنامه خوب «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» را نوشت).

«مردم معمولی»، ساخته رامبد جوان هم قرار است بر اساس کمدی موقعیت پیش برود. شخصیت‌هایی متعدد و متنوع دارد و یک ترکیب خوب بازیگری. از شبنم مقدمی که بازی بد و ضعیف در کارنامه‌اش وجود ندارد و با شیرینی ذاتی‌اش می‌تواند در موقعیت‌های کمیک، جذاب و قدرتمند باشد تا امیر نوروزی که استعدادی تازه و بازی‌اش با طراوات است. خسرو پسیانی هم که سال‌هاست در تئاتر، نقش‌هایی متنوع بازی می‌کند و روی صحنه دیدنی است، در «مردم معمولی» نشان می‌دهد که شیرینی و انعطافش، می‌تواند او را به بازیگری مورد توجه، مقابل دوربین تبدیل کند.

پخش «مردم معمولی» با انتقادهای فراوان همراه بود، شاید به این دلیل که در نگاه اول، فضای سریال، ایرانی نیست. رامبد جوان سلیقه و نگاهی دارد که در کارهایش پیگیری کرده و در بهترین‌های آن‌ها، پخته شده و نتیجه داده است. جنس کمدی و طنزی که او دنبال می‌کند، مثل جنس بازیگری‌اش در کارهای خودش، بیشتر غربی و با نگاه به نمونه‌های موفق خارجی است. حتی وقتی سراغ برنامه‌سازی می‌رود، مشخص است که گوشه چشمی به برنامه‌ها و تاک‌شوهای خارجی دارد. به همین دلیل ممکن است گروهی از بینندگان این سلیقه و نگاه را نپسندند. اما در مورد «مردم معمولی» مشکل این است که فضا و قصه در شرایط فعلی برای بیننده جذاب نیست. برای بیننده‌ای که ترجیح می‌دهد یا نمونه‌های اصل چنین سریال‌هایی را ببیند یا تماشاگر سریال‌هایی مثل «می‌خواهم زنده بمانم» یا «زخم کاری» است که گوشه چشمی به مسائل سیاسی و اجتماعی روز دارند. در چنین فضایی، «مردم معمولی» زیادی لوکس و بی‌ربط به نظر می‌رسد؛ حتی اگر با فوتبال و پرسپولیس شوخی کند یا غیرت مردانه و حسادت زنانه را دست بیندازد. این بیگانه بودن با فضای زندگی اغلب مردم، پاشنه آشیل اصلی سریال است. اما نقطه قوتش بازی‌هاست؛ بازیگرهای باتجربه‌ای مثل لیلی رشیدی و کمند امیرسلیمانی در نقش‌های مکمل شیرین هستند. خاطره اسدی و شخصیت فمنیست دوآتشه، جذاب است و زوج آوا (شادی کرم رودی) و اخی (خسرو پسیانی) به خاطر بازی‌های خوب هر دو، باورپذیر از کار درآمده است. طبیعی است که شبنم مقدمی به خاطر قدرت بازیگری‌اش شخصیت برونگرا و شلوغ باربارا را تبدیل به مهم‌ترین شخصیت سریال کرده است. امیر نوروزی در نقشی تازه، شبنم فرشادجو در قالب شخصیتی که فضای شوخی و خلق موقعیت‌های طنز بسیاری فراهم می‌کند و الناز حبیبی در یک تیپ تازه باورپذیرند.

برای تماشای «مردم معمولی» و لذت بردن از آن چند عامل موثر است. باید جنس این سیت کام وطنی را با همه ضعف و قوتش پذیرفت و کاستی‌های قصه‌پردازی را جدی نگرفت. با این همه، نقطه قوت سریال، بازیگرانش هستند که تلاش می‌کنند طناز و بامزه باشند و مستقل از متن، نسخه‌ای با کیفیت از خودشان ارائه دهند.

بازیگران غیرمعمولیِ «مردم معمولی»

۵۷۵۷