کوهستان کرکس در آتش معدنکاری گسترده و بیملاحظه می سوزد. دهها معدن سنگ، قلهها و درهها و دامنههای این کوه صفابخش را به خاکستان مرده بدل ساختهاند و هر روز هم تعداد و گسترهی آنها افزایش مییابد. اگر خوزستان را با زدن سد بر سرشاخههای کارون و کرخه و دز، و انتقال آب گرفتار بیآبی […]
کوهستان کرکس در آتش معدنکاری گسترده و بیملاحظه می سوزد. دهها معدن سنگ، قلهها و درهها و دامنههای این کوه صفابخش را به خاکستان مرده بدل ساختهاند و هر روز هم تعداد و گسترهی آنها افزایش مییابد. اگر خوزستان را با زدن سد بر سرشاخههای کارون و کرخه و دز، و انتقال آب گرفتار بیآبی کردند، دهها روستا و شهر اطراف کرکس را با تخریب سَرهی کوهها و آبخیزهای بالادست درهها بهسوی بیآبی میرانند.
برداشت سنگ (و شن و ماسه) را اصلاً نباید فعالیت معدنی خواند و بهتر است که عبارت دیگری (مثلاً: زمینبَری، شنبَری، سنگبَری) را برای آن به کار برد. من حتی «سرزمینفروشی» (فروش تنِ زمین) را مناسبتر میدانم، چرا که برای برداشت سنگ ابتدا خاک زندهی رویی را پایمال و تخریب میکنند و سپس دل زمین را میکَنند و تکهتکهی آن رابرای فروش به بازار میبرند. عبارت «معدنکاری» را بهتر است تنها برای آن دسته کاوشها که در زیرِ زمین برای دست یافتن به مواد کمیابی که به نسبت وزن، ارزش بسیار بالا دارند یا موادی که جایگزین دیگری برایشان نیست به کار برد. کاربرد سنگهای تزیینی برای نما و کفِ ساختمانها نهتنها ضروری نیست، بلکه در کشور پر زمینلرزهای مانند ایران بسیار خطرناک هم هست، چرا که ساختمان را سنگین و در برابر زمینلرزه آسیبپذیرتر میکند.
آسیبرسانی به خاک زنده و زندگانیبخش رویی که بستر رشد گیاهان و عامل جذب و نگهداری آب است، بزرگترین اشکال برداشت سنگ است. اشکال بزرگ دیگر این است که مقدار بسیار زیادی سنگ، تا چند برابر سنگهایی که برده میشود، به علتهای گوناگون خُرد و بهعنوان «باطله» در منطقه رها میشود. خودِ این عنوان «باطله» سویهی تراژیک سرزمینفروشی را نشان میدهد؛ آنچه که دستاورد میلیونها سال معجزهگری جهان خلقت است و جزءجزء آن کارکرد دقیق و ارزشمندی در چرخهی زیست دارد، از سوی انسان کوتهبین و آزمند «باطل» فرض میشود! باطلهها بهطور معمول چندین برابر محدودهی برداشت را اشغال و گذشته از آن که چشمانداز محیط را زشت و شبیه یک کارگاه سنگبری میکنند، آسیب فراوانی به مراتع یا جنگل و درختزارهای اطراف وارد میسازند.
در منطقههای کوهستانی مانند کرکس، رهاشدگی باطله بر شیبها، خطر زیادی را برای سکونتگاهها و جادههای پاییندست پدید میآورند. این، اتفاقی است که در اطراف دهها محدودهی سنگبَری فعال در کرکس بهویژه محدودههایی مانند باغوس، کَروَند، بَرزرود، کُمجان، گَرسیاه که پُرشیب هستند، چشم و روان آدمی را میآزارد. به نظر میرسد که معدنکاران کرکس از هفت دولت آزاد هستند و تقریباً همگی گذشته از آن که دامنهی کار خود را تا چند برابر مجوزها گستردهاند، چندین برابر مساحت محدودهی خود را نیز به ریختوپاش باطلهها اختصاص دادهاند. فقط برای مثال، به دو معدن روستای اوره؛ یکی در پای قلهی سنگی و باشکوه گَرسیاه و دیگری روی کوه وراسپید اشاره میکنم که باطلهها چند صد هکتار از درختزارهای بادام وحشی را (در جایی که تابلوی «ذخیرهگاه جنگلی» هم دارد) نابود کرده و همچنین ورودی یک درهی آبخیز مهم را بسته و بدل به گورستان سنگ و وسایل اسقاطی کرده است. چند گزارش رسمی از اضافه تخریب معدنها در اوره نشان میدهد که همهی معدنها از چند برابر تا چند ده برابر بیشتر از سطح تعیینشده از سوی ادارهی منابع طبیعی اقدام به برداشت و تخریب کردهاند.
بیشتر بخوانید:
معدنکاوی، کرکس را به کجا میبرد؟
معدنکاری در منطقه شکار ممنوع کوه کرکس صدای مردم را درآورد
کرکس؛ کوه سوخته؟!
نگارنده که همراه چند تن از دوستان در اوایل مرداد یک بازدید چند روزه از منطقه داشتیم، شاهد تخریبهای چند صد هکتاری در نزدیکی هر یک از معدنها بودیم. تردیدی نیست که قانونگریزی، بیاعتنایی به آیندهی آبخیزها و منابع آبی دهها روستا و چند شهر، و تخریب بیرحمانهی چشماندازهای طبیعی و میراثهای فرهنگی از سوی بیشترِ معدنکاران فعال در کوهستان کرکس بیداد میکند. اگر مقامهای قضایی با این تخلفها برخورد نکنند، حیات طبیعی و اجتماعی منطقه بهکلی گرفتار ناامنی خواهد شد.
۴۷۲۳۱
Wednesday, 15 January , 2025