اعتماد نوشت: به فاصله چند هفته، چند رویداد در سطح جامعه به وقوع پیوست که جدای از تحلیل علت توالی زمانی و اینکه آیا کنار هم قرار گرفتن آنها امری تصادفی بوده است یا خیر، اما می‌توان برای آنها اشتراکاتی را برشمرد. نخست، خبر اخراج استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی به بهانه دفاع از سلطنت […]

اعتماد نوشت: به فاصله چند هفته، چند رویداد در سطح جامعه به وقوع پیوست که جدای از تحلیل علت توالی زمانی و اینکه آیا کنار هم قرار گرفتن آنها امری تصادفی بوده است یا خیر، اما می‌توان برای آنها اشتراکاتی را برشمرد.

نخست، خبر اخراج استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی به بهانه دفاع از سلطنت و گرایش‌های سکولار .دوم، انتشار کلیپی کوتاه در ترویج فرهنگ شهادت و نسبت آن با مساله ازدواج دختران. سوم، مصاحبه سرداری در صدا و سیما پیرامون موفقیت‌های نظامی و اشاره به کوانتوم و ابن‌عربی. و چهارم، حرف‌های جنجالی منبری مشهور در آستانه اربعین.

اگرچه این وقایع درباره چهار موضوع و در چهار فضای متفاوت روی داد؛ یعنی دانشگاه، فرهنگ عمومی، بستر سیاسی نظامی و مناسک مذهبی، اما نشان از یک آسیب و آفت جدی و جاری در سطح جامعه دارد که در مجاری گوناگونی ظهور و بروز می‌یابد و آن، آفت ظاهرگرایی یا ظاهرسازی است.

اسلام مانند سایر ادیان توحیدی، دارای دو بعد ظاهر و باطن است، اما به ظاهرِ فاقدِ باطن و به باطنِ فاقدِ ظاهر، بسنده نمی‌کند بلکه اولا، ویژگی منحصربه‌فرد مکتب اسلام، ایجاد توازن و هماهنگی در مولفه‌های مختلف مکتبی است. ثانیا، از ظاهر، آغاز می‌کند تا به باطن و سپس بطون پسینی بی‌حد و حصر و تا لقاء الهی سیر یابد. از این‌رو مکتب حقیقی اسلام، نه دین متحجرانه است و نه صرفا به ظاهرِ ظواهر و مناسک و آداب خشک مذهبی و آیین‌های دینی بدون روح و باطن حقیقی، اکتفا نکرده است. از سوی دیگر، مانند پاره‌ای ادیان نوظهور عرفانی نیست که از هر آیین و آدابی گریزان یا با هر منسک و مرامی قابل جمع هستند.
بدینسان «ظاهرگرایی دینی» به معنای اخذ ظواهری از دین یا تمسک و تنسک به ظواهری از جامعه دینی و اصل قرار دادن آنها در برابر اصول و قواعد دیگر و حتی قواعدی مهم‌تر از آنها، یا اخذ ظاهر دین و فدا نمودن حقیقت یا حقایق دینی و انسانی، در برابر آنهاست.

نشانه‌ها و علایم «ظاهرگرایی دینی» چیست؟
در جامعه‌ای که گرفتار ظاهرگرایی است: گاه، از ظاهر سخنان استاد دانشگاهی (حتی به نادرست)، چند خط یا کلمه را تقطیع کرده و بدون توجه به صدر و ساقه آن سخن یا حتی موقعیت و فضای طرح کلام یا حتی زمینه و بستر اجتماعی و بی‌توجه به چارچوب‌های فکری آن فرد، به وی نسبت دفاع از سلطنت یا ضدیت با دین یا سکولار و غیره را می‌دهند!
گاه، ارزش شهادت و احترام به مقام شهید را به عنوان یک اصل مطلق اخذ کرده و آنگاه قصد حقنه کردن آن را به دختران جوان برای تشویق به امر ازدواج، می‌کنند!
گاه، دفاع از نیروهای انقلابی و مذهبی و فعالیت‌های دفاعی یا توان تولید نظامی تا آنجا مهم جلوه می‌کند که از هر راه و توجیه غیر علمی به دفاع از آن هدف والا می‌پردازند. یعنی هدف، وسیله را توجیه می‌کند حتی اگر کوانتوم را به ابن‌عربی برسانند؛ آن هم در حالی که نه فیزیکدان و نه عارف پژوهی بر چنین ادعاهایی مهر تایید نزند. به قول «وایت» در کتاب «مغلطه»، هر وقت کسی می‌خواهد قلمبه سلمبه حرف بزند به نحوی آن را به فیزیک کوانتوم می‌چسباند!

و گاه، برگزاری مراسم مذهبی مستحبی اربعین (با هدف رشد و تعالی «مردمان»)، از آنچنان اولویتی برخوردار می‌شود که به خطر افتادن جان همین «مردم» در برابر نفس انجام مراسم، اهمیت چندانی ندارد و سوءتفاهم تلقی خواهد شد!

۲۳۳۰۲