نویسنده در یادداشت حاضر معتقد است خلاف مواضع آقای رئیسی مبنی بر این که اقتصاد را به برجام گره نخواهد زد، کماکان و در عمل وضعیت کشور به مذاکرات خارجی و سیاست حاکم برآن یعنی تقویت سیاست های تقابلی و یا تعاملی در حوزه خارجی و داخلی وابسته است این روزها بحثی پیرامون لزوم تجدید […]

 دو سال پیش روی دولت و دو سناریوی متفاوت

نویسنده در یادداشت حاضر معتقد است خلاف مواضع آقای رئیسی مبنی بر این که اقتصاد را به برجام گره نخواهد زد، کماکان و در عمل وضعیت کشور به مذاکرات خارجی و سیاست حاکم برآن یعنی تقویت سیاست های تقابلی و یا تعاملی در حوزه خارجی و داخلی وابسته است

این روزها بحثی پیرامون لزوم تجدید مذاکرات با غرب از دریچه ی کشورهای عربی مطرح است. به‌هرحال درک این موضوع دشوار نیست که وارد صلح شدن با عربستان و به منافع بینابینی میان ایران و سعودی در منطقه رضایت دادن، نمی‌تواند نسبتی با تداوم تنش با متحد این کشور یعنی امریکا، داشته باشد. این درحالی است که از رییس جمهور در ابتدای هفته‌ای که گذشت خبری بازتاب داده شد پیرامون همان حرف همیشگی گره نزدن معیشت و اقتصاد به مذاکره! تکرار این حرف پس از تجربه‌ی اخیر نوسان‌ دلار و تورمی که معیشت مردم ایران را نیز نشانه رفته، در عین عجیب بودن، انگار پاسخی بود به طرح دوباره مواضع رییس جمهور سابق با محوریت برجام و افسوسی که بر فرصت‌های از دست رفته خورده است.
انگار پس از این تجربه‌ی دو سال گذشته‌ی این دولت و بلایی که بر سر اقتصاد ایران آمد و تورم موجب جابه‌جایی فلاکت در کشور شد، باز هم قرار نیست تجدید نظری در مواضع قبلی دولت سیزدهم صورت بگیرد! مسائل و مشکلات اقتصادی کشور راه حل فوری ندارد اما برای کاشتن امید در دل مردم می‌توان به سمت احیای مذاکره و رسیدن به توافق با غرب رفت. می‌توان فضای فرهنگی و اجتماعی را بازتر کرد و روش‌های قهری را در مقوله‌ی فرهنگ متوقف ساخت. رفع فیلتر و درآوردن رسانه‌های برون مرزی از لیست سیاه تا از ایران اخبار متوازن‌تری به جهان مخابره کنند نیز ضروری به‌نظر می‌رسند. این‌ها نمی‌شود، هیچ، به‌جای آن همه‌ی مولفه‌های لازم برای حکومت‌داری خوب به‌عنوان ضدارزش معرفی می‌شوند!درحالی که تعامل با نیروهای سیاسی مختلف در یک جامعه مثل توافق با دنیای بیرون، ضد عدالت و ضد ارزش تعریف شده، تجدید نظر دولت در چنین مفاهیمی نیز برای دولت دشوار و تناقض آمیز و بیم از دست دادن پایگاه اجتماعی در این باره بسیار موثر به‌نظر می‌رسد.
اما دولت نباید فراموش کند که در سال‌های اخیر مطالبات اجتماعی تلنبار شده و سطح آن به قدری بالا رفته که دیگر با توانایی‌های موجودش برای برآورده ساختن آن‌ها فاصله‌ی زیادی دارد. این‌که می‌بینیم کار پیش نمی‌رود به‌دلیل سرعت لاک‌پشتی دولت در برابر شتاب مردم در رسیدن به مطالبات و خواسته‌هایشان است. این امر موجب شده یک سری تغییرات هم از سوی جامعه دیده نشود یا ناچیز به شمار بیاید.
بنابراین به‌نظر می‌رسد دولت سیزدهم با گذشت حدود دوسال،به یک دو راهی کامل رسیده و ناچار است دو راه کاملا متفاوت را انتخاب کند. بدون توافق خارجی، نارضایتی‌ها در همه حوزه‌ها از جمله حوزه اقتصادی‌ و اجتماعی موجب بی‌ثباتی و به هم ریختگی و تنش اجتماعی گسترده می‌شود. با انجام توافق، و گستردن فضای فرهنگی و اجتماعی، بی تردید شکاف اجتماعی کاهش و امید در جامعه افزایش می‌یابد. بنابراین در دو سال‌ باقیمانده از ریاست جمهوری آقای رئیسی بسته به این‌که تصمیمات کلان در راس قدرت در حوزه خارجی و به تبع آن در حوزه داخلی تقابلی باشد یا تعاملی، وضعیت افزایش ناامیدی و امیدواری در کشور به‌طور کامل وابسته به آن است.

۲۱۶۲۱۶