اردشیر کامکار نوازنده‌ی کمانچه و آهنگساز می‌گوید: «من اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود. انرژی‌ای که این همه سال برای موسیقی گذاشتم و کار کردم اگرچه نتیجه‌ی مالی نداشت؛ اما می‌شد تشویق کرد. حمایت کرد، برای کارمان ارزش گذاشت، نه تنها این کارها را نمی‌کنند بلکه سرکوب هم می‌کنند.» سمیه تاج‌الدین: […]

هدف محمدرضا لطفی ایجاد رنسانس در موسیقی بود/ اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود

اردشیر کامکار نوازنده‌ی کمانچه و آهنگساز می‌گوید: «من اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود. انرژی‌ای که این همه سال برای موسیقی گذاشتم و کار کردم اگرچه نتیجه‌ی مالی نداشت؛ اما می‌شد تشویق کرد. حمایت کرد، برای کارمان ارزش گذاشت، نه تنها این کارها را نمی‌کنند بلکه سرکوب هم می‌کنند.»

سمیه تاج‌الدین: محمدرضا لطفی یکی از افرادی است که سهم به سزایی در معرفی موسیقی سنتی ایرانی نه تنها در ایران و میان ایرانیان دارد، بلکه سال‌ها تلاش کرد تا این هنر را به مردمان سایر کشورها نیز معرفی کند. آن‌قدر که به او لقب «قلندر تارنوازی» داده شد. امروز ۱۲ اردیبهشت ماه سالروز درگذشت استاد لطفی است. همان کسی که درختان سر به فلک کشیده و کهنسال چنار کاخ نیاوران در کنار طرفدارانش شاهد و شنونده‌ی بداهه نوازی او با سه تار و خوانش اشعار حافظ بودند. امروز به این مناسبت با اردشیر کامکار نوازنده‌ی کمانچه، آهنگساز و از شاگردان استاد لطفی گفتگویی داشته‌ایم که می‌خوانید.

اردشیر کامکار در ابتدا به کارها و فعالیت‌های استاد لطفی اشاره کرد و گفت: «یکی از اهداف استاد لطفی این بود که باید رنسانسی در موسیقی سنتی ایجاد شود؛ زمانی که اوج کار و فعالیت استاد بود بخش بزرگی از کارهایش را به این امر اختصاص داد. اینکه موسیقی‌ای را که از زمان قاجار به ما به ارث رسیده بود با شکل بهتر و کیفیت مناسب‌تری بازسازی کند تا به گوش مردم و مخاطبان برسد نه اینکه موسیقی آن دوران کیفیت نداشته باشد، بلکه چون دستگاه ضبطی وجود نداشت، او سعی کرد تا بخشی از موسیقی را نیز بازسازی کند.»

او با اشاره به اینکه استاد لطفی نوازنده‌ی حرفه‌ای تار بود، افزود: «من می‌دیدم که روی کارهای میرزا حسینقلی یا میرزا عبدالله بسیار تحقیق می‌کرد تا ریزه کاری‌ها را به نحو احسن انجام دهد و به گوش مخاطب جدید برساند.»

این نوازنده با اشاره به اینکه بخش دیگر کارهای استاد لطفی به آهنگسازی‌های خودش اختصاص داشت، یادآور شد: «موسیقی سنتی و آهنگسازی‌های او بسیار ارزشمند بود. او قطعاتی را به موسیقی ایرانی اضافه کرد که شایان اهمیت است. قطعاتی که با تار زد یا قطعاتی که برای گروه شیدا (گروهی که زیر نظر خودش بود) نواخت، بسیار ارزشمند است.»

این آهنگساز در ادامه گفت: «اجرای موسیقی در جشن هنر شیراز یا جشن توس از برجسته‌ترین کارهای لطفی به شمار می‌رود. بعد از انقلاب هم با تشکیل گروه چاووش کارهای جدیدتری را ارائه کرد.»

هدف محمدرضا لطفی ایجاد رنسانس در موسیقی بود/ اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود

این مدرس موسیقی با تأکید بر این مطلب که هر هنرمندی که کار و سبکش شاخص و ارزشمند باشد می‌تواند اثرگذار باشد، اظهار داشت: «استاد لطفی هم جز این افراد تأثیرگذار در موسیقی سنتی بود. در آن زمان استاد پایور و افراد دیگری هم در زمینه‌ی موسیقی سنتی کار می‌کردند؛ اما به لحاظ سبک، پنجه نوازی استاد لطفی بسیار اهمیت داشت و ارزشمند بود.»

کامکار علت تأثیرگذاری استاد لطفی را با احساس بودن او خواند و گفت: «در این خصوص نوع موسیقی مطرح نیست، بلکه نحوه‌ی اجرا بسیار مهم است. ممکن است خیلی‌ها موسیقی سنتی کار کنند اما کیفیت نداشته باشد. این امر باعث می‌شود چندان نشان داده نشوند؛ اما استاد لطفی طوری نوازندگی می‌کرد که نشان داده می‌شد. به نحو احسن و با کیفیت بالا انجام می‌داد.»

این نوازنده با اشاره به اینکه مکتب لطفی تأثیرگذار بود و بسیاری از نوازنده‌های جوان امروز قدرتمند ساز می‌زنند که بخش بزرگی از آنها نشان از تأثیرپذیرشان از استاد لطفی است، گفت: «زمانی که خودش در قید حیات بود، سعی داشت تا سبک خودش را مکتب‌خانه‌ی شیدا ارائه دهد. کسانی هم که آموزش می‌دیدند تأثیر می‌گرفتند و ادامه دهنده‌ی راه او بوده و هنوز هم هستند.»

او با ابراز تأسف از این موضوع که بسیاری از جوانانی که موسیقی سنتی کار می‌کنند امکان بروز و خودنمایی ندارند، افزود: «این افراد نمی‌توانند کنسرتی برگزار کنند؛ چرا که حمایتی از آنها صورت نمی‌گیرد؛ نه از سوی نهادهای دولتی، نه از سوی مردم. هیچ شرکتی از آنها حمایت نمی‌کند. استقبال نمی‌کند. آنها هم برای اینکه دیده شوند مجبورند بازاری کار کنند تا مردم ببینند. وگرنه استعدادهای خوبی دارند که باید شرایط مهیا شود و از آنها حمایت شود تا کنسرت برگزار کنند. اما متأسفانه فعلا شرایط مهیا نشده است.»

این آهنگساز خاطرنشان کرد: «مافیای موسیقی نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا وجود دارد. انگار با این نوع موسیقی و سبک ضدیت دارند. مثلا از ارکستر سمفونی لندن که فوق حرفه‌ای فعالیت می‌کند استقبالی نمی‌شود؛ اما در آنجا دولت و حکومت به آنها سوبسید (یارانه) می‌دهد تا آن موسیقی زنده نگه داشته شود. اگر کسی از آنها حمایت نکند، نمی‌توانند امورات زندگی را بگذرانند.»

بیشتر بخوانید:

کدام خواننده لقب «صدا مخملی» را گرفت؟/ راز عینک دودی این خواننده‌ی معروف

موسیقی سنتی و فاخر ما دچار سردرگمی است/ ای‌کاش خوانندگان موسیقی کلاسیک ایرانی، در کنار آثار پاپ، زمانی را به اجرای ردیف و دستگاهی اختصاص دهند

صداوسیما در بسیاری موارد انتظارات حوزه‌ی موسیقی را پایمال می‌کند/ «عود» ساز ایرانی است که اعراب از آن خود کردند

او گفت: «من خودم به عنوان نوازنده سراغ خیلی از مشاغل و کارها نرفتم تا در این خصوص حفظ شخصیت کرده باشم و اسم‌هایی نامربوط بر من نگذارند. اما الان می‌گویند که اهل کار نبود. نمی‌گویند از ما حمایت نشد. من اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود. انرژی‌ای که این همه سال برای موسیقی گذاشتم و کار کردم اگرچه نتیجه‌ی مالی نداشت؛ اما می‌شد تشویق کرد. حمایت کرد. برای کارمان ارزش گذاشت. نه تنها این کارها را نمی‌کنند بلکه سرکوب هم می‌کنند.»

اردشیر کامکار یادآور شد: «افرادی مثل استاد لطفی در برهه‌ای از زمانی بود که رادیو از آنها حمایت کرد و او هم توانست کارهایی انجام دهد تا در میان مردم دیده شود. او از نوابغ موسیقی ایران بود. کارش از لحاظ کیفی بسیار بالا بود.»

کامکار با بیان اینکه سازهای موسیقی سنتی ما بیشتر به شکل تک‌نوازی بوده است، گفت: «گروه‌نوازی از زمان انجمن اخوت و درویش خان وارد موسیقی شد تا سازها کنار هم باشند. وگرنه گروه‌نوازی نداشتیم. سپس دستگاه‌های رادیو و ضبط آمد و از گروه‌نوازی حمایت کرد تا افراد در کنار هم ساز بزنند.»

این نوازنده به مزایای تکنوازی و گروه‌نوازی اشاره کرد و خاطر نشان کرد: «گروه‌نوازی برای نوازنده خوب است؛ زیرا ممکن است نوازنده نتواند به تنهایی ساز بزند و به لحاظ قدرتی کم بیاورد. اما اگر هم زیاد به آن پرداخته شود تکنوازی ضعیف می‌شود و دیگر دیده نمی‌شود.»

او با اشاره به این موضوع که سازهای سنتی ما بیشتر تک‌نوازی است و لطفی هم بیشتر در این زمینه تأکید داشت و در این زمینه کار می‌کرد، تصریح کرد: « از سوی دیگر تکنوازی سبب می‌شود روحیه‌ی گروهی از آدم گرفته شود. خوبی گروه‌نوازی این است که افکار، فکر واحدی می‌شوند. چند فکر یک گروه می‌شوند. تمرین گروه‌نوازی و تک‌نوازی در کنار هم خوب است. اینکه تعادل رعایت شود. لطفی اگرچه عمر کوتاهی داشت، اما اثر خود را گذاشت و ماندگار شد.»

هدف محمدرضا لطفی ایجاد رنسانس در موسیقی بود/ اگر بقالی باز می‌کردم وضع مالی‌ام بهتر از اینها بود

محمدرضا لطفی زاده‌ی ۱۷ دی ۱۳۲۵ در گرگان، موسیقیدان و نوازنده‌ی سرشناس تار بود. او به‌مدت پنج سال در هنرستان موسیقی، نزد علی‌اکبر شهنازی و حبیب‌اله صالحی به هنرجویی پرداخت و در دانشکده موسیقی برای تکمیل آموخته‌هایش تحصیل کرد و از نورعلی برومند، عبداله دوامی، سعید هرمزی و دیگر استادان دانشکده بهره‌ها برد. در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقیدانان جوان را گرفت و نخستین اثرش دو صفحه گرامافون ردیف‌های دوامی و ناصح پور بود که همراه کتاب دستگاه شور توسط انتشارات گوتنبرگ در سال ۱۳۵۳ منتشر شد.

در سال ۱۳۵۳ به‌عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد و در همین سال همکاری‌اش را با رادیو آغاز کرد و به‌ مدت یک‌ سال و نیم به‌عنوان مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران به‌کار مشغول شد. در جشنواره موسیقی جشن هنر ۱۳۵۴ در شیراز به‌همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر، به اجرای راست پنجگاه پرداخت که مورد توجه قرار گرفت و در اجرای ردیف آوازی توسط عبداله دوامی، با ساز تار، وی را همراهی کرد. در همین سال بود که گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و همراه گروه عارف به‌سرپرستی حسین علیزاده، به بازخوانی و اجرای دوباره‌ی آثار گذشتگان پرداخت و در سال ۱۳۶۲ کلاس دستگاه‌شناسی و در سال ۱۳۷۳ کلاس شناخت موسیقی را راه‌اندازی کرد.

همچنین کانون موسیقی چاووش را با همکاری علیزاده، مشکاتیان، شکارچی و … ایجاد کرد که در فعالیتی چشمگیر، آثاری از این گروه به‌جای ماند و به‌ گفته بسیاری از استادان بهترین کارهای موسیقی ایران بود. او پس از انحلال چاووش برای اجرای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان سفر کرد و در سال ۱۳۶۴ به آمریکا رفت. علاوه بر کنسرت‌های متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن تاسیس کرد.

یکی دیگر از کارهایی که از وی انتشار یافته است، هم‌نوازی‌اش با فرامرز پایور است که سال‌ها قبل ضبط شد. او ۱۴ جلد کتاب سال شیدا و ۱۱ شماره مجله شیدا که حاوی مقالات جالب علمی تخصصی موسیقی است به‌چاپ رساند. وی در معرفی موسیقی ایرانی در خارج از کشور سهم زیادی دارد. او که «قلندر تار نوازی» لقب گرفت، ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در ۶۸ سالگی درگذشت و در محله «سبزه مشهد» گرگان در ملک شخصی‌اش به‌خاک سپرده شد.‌

‎۵۷۲۴۹